اگر خواندن درباره سبکهای معماری مدرن برایتان سخت و حوصلهسربر است، در این مقاله یک راه حل سرگرم کننده و آسان برای شما داریم، به خصوص اگر اهل فیلم هستید. ما تمام فیلمهایی را که به یادگیری سبکهای معماری مدرن کمک میکنند، جمعآوری کردهایم -از سبک آرت نوو اواسط قرن تا طراحیهای دیجیتالی امروز.
سبک آرت نوو (تقریبا از 1890 تا 1914)؛ فیلم نیمه شب در پاریس (2011)
فیلم نیمهشب در پاریس، داستان یک فیلمنامهنویس هالیوودی را دنبال میکند، او در حال سفر بین پاریس کنونی و پاریس در دهههای گذشته، با قهرمانان هنری و ادبی خود (پیکاسو ، همینگوی ، گرترود اشتاین) ملاقات میکند. ترکیبی از ژانر عاشقانه، کمدی و هوسانگیز آن را به یک فیلم کاملاً لذتبخش تبدیل میکند. شما خطوط و سطوح منحنی جنبش هنری و معماری آرت نوو را در این فیلم مشاهده خواهید کرد.
آرت نوو یا آرنووُ ، یا به معنای واقعی کلمه “هنر جدید” ، همچنین به عنوان یوگند استایل (آلمان) ، جدایی طلب (اتریش) ، استایل لیبرتی (ایتالیا) و حتی Yachting Style (دوباره به زبان فرانسه) نیز شناخته میشود. میتوانید آن را در اشکال گلدار و منحنی در میز ، مبلمان و تزئینات دیوار بالا مشاهده کنید. این سبک در دهه 1890 در سراسر اروپا بوجود آمد زیرا هنرمندان و معماران در جستجوی سبکی جدید بودند که مناسب قرن جدید آینده باشد.
قبل از آرت نوو ، طراحان به معماری باستانی یا قرون وسطایی نگاه کرده بودند تا الهام بگیرند، اما این در حال تغییر بود. برخی از معماران که به دنبال الگوهای تزئینی جدید بودند، به منحنی ها و اشکال پیچیده طبیعت، به ویژه گیاهان، به عنوان منبع احتمالی سبک آینده فکر کردند. پله های هتل تاسل (تصویر بالا) نمونهای از این ایده است.
تأثیر سبک آرت نوو بر معماری کوتاه اما به یاد ماندنی بود. به ویژه وقتی به طرحهای گرافیکی بسیار محبوب امروزه فکر میکنید. با این حال، نباید آن را با جنبش هنرها و صنایع دستی معاصر اشتباه گرفت. در حالی که هنر و صنایع دستی بر بازگشت کلی به صنعتگری متمرکز بود، سبک هنر نو بیشتر به ایجاد چشماندازی جدید برای هنرهای تزئینی پرداخت.
سبک فیوچریسم (از 1909 تا 1914)؛ فیلم عنصر پنجم (1997)
اگرچه بناها در فیلم عنصر پنجم دارای سبک منحصر به فردی هستند، اما شکی نیست که شهر نیویورک در قرن 23 رویای آینده پژوهی است. خود فیلم در آیندهای بسیار دور اتفاق میافتد و داستانی کلاسیک از خوب در برابر شر را با کمدی سالم، عاشقانه و عجیب علمی تخیلی روایت میکند.
صحنههای ابتدایی فیلم (پس از یک بازگشت کوتاه به سال 1914) در نیویورک اتفاق میافتد، شهری که تا اندازه ای بزرگ شده است. اتومبیلهای پرنده در هوا میچرخند و در میان آسمانخراشهای بلند سر و صدا میکنند. پیادهروهای بی شماری این ساختارهای عظیم را به هم متصل میکنند و این حس را به وجود میآورند که شهر از جنبشهای زیادی در فضاهای خارجی و داخلی برخوردار است.
شهر نیویورک در عنصر پنجم تصویری تلخ از آنچه فیوچریست ها میخواستند آینده باشد، است. همانطور که آرت نوو نشان داد، آغاز قرن زمان تجربی معماری بود. فیوچرسیت ها (اول از همه، ایتالیاییها) وسواس کارخانهها، سر و صدا، سرعت، خشونت و خطر را داشتند. این ایدهها همه هیجان انگیزترین جنبههای عصر جدید ماشین را که آنها شروع به تجربه کرده بودند، تجسم میبخشید. برق، موتور و پیشرفتهای دیگر ایتالیاییها را متقاعد کرد که آینده، سریع، سخت کوش و جسورانه خواهد بود.
اولین فیوچریست ها ، شاعران، نقاشان و مجسمه سازان بودند، اگرچه آنها به زودی معمار، آنتونیو سانت الیا ، را تحت تأثیر قرار دادند. در سال 1914 او Città Nuova را تولید کرد، مجموعه ای از نقاشیها که یک کلان شهر صنعتی با اشکال برجسته و قدرتمند را نشان میداد. او ساختمانهای مدرن (از فولاد، بتن، شیشه) و همچنین تمام زبان جدید معماری از زیرساخت و صنعت را در معرض دید عموم قرار داد.
فیلم عنصر پنجم از سبک های معماری التقاطی شهر نیویورک استفاده میکند، اما تمام تحرکات و خطرات یک مگاپولیس آیندهگرا را حفظ میکند. در مورد خود فیوچریست ها، در طول جنگ جهانی اول آنها مشتاقانه در ارتش ایتالیا ثبت نام کردند تا از هیجان نبرد مدرن لذت ببرند، اگرچه بسیاری کشته شدند و جنبش پس از جنگ حرکت خود را از دست داد.
سبک آرت دکو (از 1912 تا 1929)؛ فیلم متروپولیس 1927
شاهکار علمی تخیلی اولیه فریتز لانگ آیندهای را ترسیم میکند که بین نخبگان کنترل کننده و زیر طبقه زحمتکش تقسیم شده است -علائم صنعتی شدن که در دهههای گذشته به شدت ساختار اجتماعی اروپا را تغییر داده بود. داستان فیلم درباره مرد جوانی است که باید بین صاحبان کارخانه و کارگران آنها واسطه باشد زیرا تشدید درگیری بین دو گروه باعث ایجاد هرج و مرج در سراسر شهر میشود. اگرچه متروپولیس این فیلم شامل عناصری از سبک های معماری دیگر – از گوتیک تا فیوچریسم – است، لانگ هنگام بازدید از آسمان خراش های برجسته آرت دکو شهر نیویورک در سال 1924 به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
آرت دکو در سالهای سال 1912 در پاریس آغازهای مبهمی داشت. ریموند دوشان ، برادر مارسل دوشان ، مجموعهای از تزئینات داخلی کوبیستی را طراحی کرد که در سالن اتومن و سالنهای پاریس به نمایش گذاشته شد. این کاملاً کودتا بود، زیرا سالنها رویدادهای محوری در دنیای هنر بین المللی بودند. این نمایشگاهها فرصتی برای هنرمندان برای رقابت برای شناخت و حمایت و همچنین ایدهها و سبک هایی برای تبلیغ در جامعه هنری بود.
سبک دوشان-ویلون در واقع از طریق معماران برجستهتری مانند پیتر بهرنز و یوزف هافمن منتشر شد. با این حال، برخلاف دوشان-ویلیون ، این معماران علاقه بیشتری به عصر ماشین سازی صنعتی شدن و طراحی صنعتی داشتند. سبک ترکیبی حاصله در طول دهه 1920 زندگی خود را در دست طراحان مختلف به خود گرفت و با خطوط زاویهدار، سطوح غنی و فیگورهای سبک مشخص میشد. نام خود را “آرت دکو” بعدها از نمایشگاه بین المللی هنرهای تزئینی و صنعتی مدرن در سال 1925 به دست آورد.
سبک پرایری (اواخر قرن 19 تا اوایل قرن 20)؛ شمال از شمال غربی (1959)
این فیلم کلاسیک از آلفرد هیچکاک ، کاری گرانت را به عنوان مجری تبلیغات نشان میدهد که وقتی در خیابانهای نیویورک به اشتباه ربوده میشود، وارد دنیای خطرناک جاسوسان و فتنهها میشود. در طول فیلم، شخصیت گرانت به صورت مخفیانه وارد محل سکونت شرور در کوه میشود، که در تصویر بالا نشان داده شده است، که به طور معمول شبیه به خانه فرانک لوید رایت به سبک معماری پریری ساخته شده است. نمای بیرونی یک نقاشی مات است، در حالی که داخل آن به عنوان یک مجموعه فیلم ساخته شده است. معماری سبک پریری ، واقعی یا غیر معمول، معمولاً دارای افقی قوی، فضای داخلی وسیع و مصالح محلی است.
مکتب پریری که گروه تولیدی North by Northwest به دقت از آن تقلید کرد (حداقل در نمای بیرونی) نتیجه دو روند بود: واکنش در برابر صنعتی شدن در هنرها (جنبش هنرها و صنایع دستی) و جستجوی یک آمریکایی منحصر به فرد. سبک معماری جنبش هنر و صنایع دستی در بریتانیا آغاز شد و در نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا شکوفا شد. رهبری آن توسط طراحان و افراد برجستهای مانند ویلیام موریس (1834-1896) و جان راسکین (1819-1900) انجام شد.
به طور همزمان، معمارانی مانند لوئیس سالیوان (1856-1924) و شاگردش فرانک لوید رایت (1867 – 1959) از چشم انداز باز آمریکایی الهام گرفتند تا معماری منحصر بفرد جدیدی را طراحی کنند. تلاقی فلسفهها باعث ایجاد فلسفه “ارگانیک” مکتب پریری شد که معماری باید به طور یکپارچه از محیط طبیعی آن نشأت گرفته و در آن قرار گیرد. مشهورترین آن توسط رایت علاوه بر تعدادی دیگر از معماران آمریکایی انجام شد.
معماری فاشیستی (تقریبا از 1922 تا 1942)؛ تعادل (2002)
معماری فاشیستی برای چشمها آسان نیست و تأثیر آن در تعادل نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این فیلم کریستین بیل به عنوان مجری نخبه در ایالت اورول بازی میکند که احساسات را غیرقانونی اعلام کرده و از شهروندان خود اطاعت کامل را میطلبد. شخصیت او با یک شهر قلعه مانند در عمق خرابههای یک کلان شهر جنگ زده راه مییابد. این فیلم در درجه اول در برلین به منظور استفاده از ساختمانهای فرسوده آلمان شرقی و معماری فاشیستی باقی مانده از دوران نازی در دهه های 30 و 40، فیلمبرداری شد. این معماری در مقیاس غیر انسانی ساخته شده است، دارای تزئینات کمی است و با تقارن و منظم سرکوبگر طراحی شده است.
به سختی میتوان این پیام را به اشکال ریاضتی که رهبران فاشیست آن را تأیید کردهاند از دست داد: دولت نیروی غالب در همه جنبه های زندگی عمومی و خصوصی است. معماری فاشیستی بیشتر در ایتالیا و آلمان برجسته بود، بنیتو موسولینی ایتالیایی اولین فردی بود که در سال 1922 به قدرت رسید. معماری فاشیستی در ایتالیا ناشی از آشتی پیچیده بین معماری خردگرایانه مدرن بود (فکر کنید: مصالح مدرن مانند فولاد، شیشه و غیره.) با معماری کلاسیک یونانی و رومی.
سبک به وجود آمده در ساختمانهایی مانند Palazzo (در بالا دیده می شود) ظاهر میشود، که کولوسئوم را تکرار میکند اما با تقارن مستقیم و سطوح برهنه. آلمان نازی همچنین یک کلاسیکگرایی تلخ را اتخاذ کرد که به معنای نشان دادن قدرت و ثبات حزب نازی بود. هر دو کشور، هر چند به ویژه آلمان، معماری فاشیستی را در مقیاسی تحمیل کننده به کار گرفتند که می تواند میزبان تجمعات سیاسی عظیمی باشد.
مدرنیسم (اوایل قرن بیستم – امروزه)؛ زمان بازی (1967)
آیا تا به حال خواستهاید پا به دنیایی از زندگی مدرنیستی ناب بگذارید؟ پس فیلم زمان بازی (Playtime) ممکن است همان چیزی باشد که شما به آن نیاز دارید. این فیلم بدون هیچ دیالوگی به نمایش در میآید، در عوض با تکیه بر طنز موقعیتهای کمدی خندهدار، پوچیهای دنیای مدرن را به کمک معماری تصویر میکشد. تاتی مجموعه عظیمی ساخت که شامل فرودگاه، ادارات، نمایشگاه تجاری، آپارتمانها، باغ سلطنتی و “چرخ فلک ماشین” (البته همه آنها بیبدیل مدرنیستی بودند) بود. مینیمالیسم تمیز شهر مدرن اروپایی بیمنطق بودن عمیق آن را که به طرز زیرکانه ای برای اثر کمدی برجسته میکند، نادیده میگیرد.
ایده مدرنیسم معماری در 100 سال گذشته گسترده شده است و طیف گستردهای از معماران و سبک های معماری را در خود دارد. گفته میشود، “مدرنیسم” معمولاً به مینیمالیسم و استفاده از مصالح مدرن توسط میس وندروهه اشاره میکند. اگرچه او معاصران زیادی داشت که ما آنها را معماران مدرن مینامیدیم (لوکوربوزیه، اسکار نیمایر، لویی کان و باکمینستر فولر و …)، اما این سبک شیشهای میس بود که در اصطلاح عامیانه اصطلاح “مدرنیسم” را به کار برد. این ریشه در رویکرد او در طراحی (“کمتر بیشتر است“) داشت و بر جزئیات ساختار و نمای ساختمان تمرکز داشت.
بروتالیسم (از دهه 1950 تا دهه 1970)؛ فیلم Dredd
سبک معماری بروتالیسم از دیرباز با هزینه کم ساخت و ساز، خرابی شهری و آزمایشهای اجتماعی ناموفق همراه بوده است. این دیدگاه در این فیلم اینگونه منعکس میشود که یک روز از زندگی یک مامور اجرای قانون را در حال مبارزه با جنایت در یک جامعه نشان میدهد. تقریباً تمام فیلم در مجموعه مسکونی اتفاق میافتد، برج عظیمی از آپارتمانها که میتوانند برای خود شهری باشند. این ساختمان ظالمانه عمداً یادآور خانههای اجتماعی فقیرانه است که به سبک بروتالیستی اجرا شده است.
بروتالیسم با پروژههای معمار فرانسوی لوکوربوزیه پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، که اغلب دارای بتن خام بود، همچنین برتون بروت نامیده میشد، اصطلاحی که نام بروتالیسم را ایجاد کرد. بروتالیسم به زودی نه تنها به عنوان ابزاری برای کاهش هزینهها بلکه به عنوان راهی برای بیان معماری صادقانه و مجسمهسازی در جاهای دیگر پذیرفته شد. همه ساختارهای بروتالیستی لزوماً ظالمانه نیستند، اگرچه ارتباط این سبک با مسکن اجتماعی ناموفق – همراه با استفاده از آن در پروژه های بزرگ مدنی و دانشگاهی – منجر به بی اعتبار شدن فعلی آن شد.
معماری دیجیتال/پارامتری (معاصر)؛ ترون: میراث (2010)
معماری دیجیتال/پارامتری چندان یک سبک معماری نیست بلکه یک تکنیک معماری است. این توانایی گرفتن نقشهها و مدلها ، آنچه معماران به عنوان بخشی از فرایند خلاقیت خود استفاده می کنند، و ساخت آنها در یک مدل دیجیتالی است. فیلم ترون: میراث، ادامه نسخه اصلی را دنبال میکند، اگرچه هر دو فیلم داستان برنامه نویسی کامپیوتری را نشان میدهند که به دنیای دیجیتال منتقل شده است. این دنباله، که توسط کارگردانی با آموزش معماری هدایت می شود، در مورد مسائل طراحی و کمال در جهان الکترونیکی بینهایت شکلپذیر میراث بحث میکند. زیبایی شناسی ترون: میراث، با اشکال ارگانیک روان و سطوح تمیز، از نظر بصری شبیه پروژههای طراحی شده در جهان واقعی است.
باز هم شایان ذکر است که طراحی پارامتری چندان یک سبک نیست بلکه یک تکنیک است: معمارانی مانند زاها حدید و فرانک گری با طراحی دیجیتالی پروژههای خود میتوانند ساختمانهایی با اشکال ارگانیک بیشتر بسازند.
این بدان معنا نیست که فرمهای ارگانیک قبل از طراحی پارامتریک وجود نداشت و همچنین به این معنی نیست که شما نمیتوانید یک فرم غیر ارگانیک را به صورت دیجیتالی طراحی کنید، اما پیشرفتهای اخیر در برنامههای طراحی ، فرمهای جسورانهتر را امکانپذیر کرده است. معماران از این تکنیکها برای اهداف شخصی خود استفاده میکنند – از نظر نحوه برخورد با فرم، نما، ساختار و غیره – اگرچه اشکال منحنی آنها معمولاً ماهیت دیجیتالی آنها را نشان میدهد.
این مقاله از Architizer ترجمه شده است.