بحران یک چهارم زندگی : جوان، بدون امنیت و افسرده

دو ماه قبل از تولد 25 سالگی ام بود. همه چیز در زندگی وارونه به نظر می رسید. کارم دیگر هیجان انگیزم نبود. کار کردن به نظر عادی و معمولی می رسید. و معاشرت با دوستان مثل باری بر دوشم سنگین بود.

شروع کردم از خودم پرسیدم ، آیا واقعاً موفقیتی را که فکر می کردم خواهم داشت ، دارم؟ آیا من واقعاً دارم در جهان تأثیری می گذارم؟ آیا من خوشحال هستم؟ به هر حال همه ی اینها اصلا چه فایده ای دارد؟

من خودم را در یک بحران ربع قرن زندگی پیدا کرده بودم ، یا آنطور که وبسایت Themuse آن را تعریف می کند ، “یک دوره ی سخت خودشناسی و استرس در اواسط دهه 20 تا اوایل دهه 30” ، به طور معمول به این دلیل که فکر می کنید کاملا طبق توانایی های خود پیش نرفته اید یا احساس عقب ماندن می کنید.

به گفته گاردین ، بحران یک چهارم، زندگی 86٪ از نسل جوان را تحت تأثیر قرار می دهد ، که گزارش می دهند در باتلاق ناامنی ها ، ناامیدی ها ، تنهایی و افسردگی فرو رفته اند. نسل جدید ، سوال اصلی بیشتر از این که آیا شما یک بحران یک چهارم زندگی را تجربه خواهید کرد ، این است که چه زمانی دچار این بحران خواهید شد.

نتایج یک پژوهش

نتیحه این پژوهش که توسط رابینسون در کنفرانس سالانه انجمن روانشناسی انگلیس در گلاسگو بیان شد نشان می دهد از هر پنج نفر شرکت کننده در این پژوهش دو نفر نگران پول بودند و گفتند که درآمد کافی ندارند و 32٪ از آنها تحت فشار برای ازدواج و بچه دار شدن در سن 30 سالگی احساس می شوند. شش درصد قصد مهاجرت داشتند ، در حالی که 21 درصد می خواستند مسیر کاری خود را کاملا عوض کنند. -طبیعتا با توجه به موقعیت جغرافیایی افراد درصد و تنوع هر یک از دغدغه های نسل جوان در کشورهای دیگر متفاوت است.-

با این حال رابینسون دریافت که بحران 25 سالگی – که به طور متوسط دو سال طول بکشد – می تواند یک تجربه مثبت باشد. وی بیان می کند چنین بحرانهای اولیه چهار مرحله دارد. از احساس به دام افتادن به یک کاتالیزور برای تغییر عوض میشود. سپس در نهایت ، ساخت و تقویت زندگی جدید.

رابینسون می گوید: “نتایج به کسانی که این انتقال را تجربه می کنند اطمینان خاطر می بخشد که این یک قسمت معمولاً به عنوان بخشی از اوایل زندگی بزرگسالان است و الگوی اثبات شده تغییرات مثبت از آن ناشی می شود.”

دامیان بار ، نویسنده کتاب “سرتو بالا تگه دار : راهنمای زنده ماندن از بحران یک چهارم زندگی خود” ، گفت که تعداد فزاینده ای از جوانان 25 ساله فشارهایی را تجربه می کنند که قبلاً در اواسط 40 سالگی احساس میشد.

وی بیان می کند: “بسیاری از مردم می گویند بحران یک چهارم زندگی وجود ندارد.””حقیقت این است که 20 سالگی ما ، مانند والدین ما ، 10 سال تفریح تر و تمیز ، نیست. اکنون یک بیست سالگی ترسناک است – مبارزه با میلیون ها فارغ التحصیل دیگر برای اولین کار خود ، تلاش برای خرید یا اجاره ی مسکن و یافتن زمان برای به دست آوردن روابط مناسب.

“اگر همانطور که دائماً به ما گفته می شود، جهان صدف ماست، قطعاً یکی از آن کثیف هایش است. برخلاف بحران میانسالی، بحران یک چهارم زندگی به طور گسترده ای شناخته نشده است. “هیچ” متخصصی برای کمک به ما وجود ندارد. به جز خودمان حمایتی از کسی نداریم.”

چهار مرحله بحران یک چهارم زندگی

مرحله ی یک، با احساس “قفل شدن” در یک شغل یا رابطه ، یا هر دو تعریف می شود. رابینسون می گوید: “این یک حس توهمی است که به دام افتاده اید. شما می توانید بروید اما احساس می کنید که نمی توانید.”

مرحله ی دو، با یک حس رو به رشد مشخص می شود که تغییر امکان پذیر است.”این جدایی ذهنی و جسمی از تعهدات قبلی منجر به انواع و اقسام احساسات می شود. این امکان را می دهد تا فرصت های جدید را با پیوند نزدیکتر با علایق ، ترجیحات و خودشناسی احساس کنید.”

مرحله ی سه، دوره بازسازی یک زندگی جدید است.

مرحله ی چهار، تحکیم تعهدات تازه ای است که منافع ، آرزوها و ارزش های جدید شخص جوان را منعکس می کند.

منابع

https://www.forbes.com/sites/julesschroeder/2016/09/08/millennials-this-is-what-your-quarter-life-crisis-is-telling-you/?sh=266fe1cd3262
https://www.theguardian.com/society/2011/may/05/quarterlife-crisis-young-insecure-depressed

Comments (1)

  1. Pingback: 18 دلیل برای اینکه چرا باید روتین روزانه داشته باشید - Sasar Zandi

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *