مقایسه مینیمالیسم و ماکسیمالیسم: کدام یک شیک تر است؟

همانطور که بیش از هر زمان دیگری در فضاهای زندگی خود سرمایه گذاری می کنیم ، مزایای مینیمالیسم و ماکسیمالیسم را وزن می کنیم.

در سال گذشته قرنطینه های متعدد باعث شده است بسیاری از ما اهمیت خانه های خود را پناهگاه هایی از جهان خارج بدانیم. نمای داخلی فضاهای زندگی ما بازتابی از خود ماست، چیزی که به ما احساس آرامش و شادی می دهد. دو سبک طراحی داخلی که با شخصیت های مختلف ما صحبت می کند، مینیمالیسم و ماکسیمالیسم است. برای برخی افراد، خانه ای بی سر و صدا و خشن با دیوارهای سفید اضافی به احساس آرامش و سکون کمک می کند و قدردانی از چیزهای کوچک را ایجاد می کند. برای دیگران، ماکسیمالیسم نهایت آرامش خلق و خوی است، یادآور بصری اشیاء مورد علاقه در طول زندگی است. در اینجا ، یک مینیمالیست و ماکسیمالیست درباره مزایای هر رویکرد بحث می کند.

در اردوگاه مینیمالیسم:

تینا کاریزما ، نویسنده و سخنران تد تاک

من در ابتدا درباره مینیمالیسم اعتراض داشتم. مینیمالیسم به عنوان یک مبتکر اجتماعی که حرفه خود را صرف پرداختن به موضوعات عمدتاً مربوط به نابرابری ها کرده است ، موضوعی به نظر می رسید که تنها ثروتمندان می توانند به آن توجه کنند. من نمی توانم تصور کنم که در محل کار یا طراحی یک پروژه ، به افرادی که – گاهی اوقات حتی نمی دانستند وعده غذایی بعدی آنها از کجا می آید – بگویم که “کمتر بیشتر است “. کمتر از چی؟

اما مینیمالیسم فقط در مورد زیبایی طراحی نیست. همانطور که نویسندگان و پادکست ها جاشوا فیلدز میلبورن و رایان نیکودموس در مجموعه مستند Netflix Less Is Now می گویند ، این فلسفه ای دارای مزایای جامع است. مانند ماری کوندو، این زوج از روند حذف چیزهای نامطلوب در زندگی شما حمایت می کنند و فقط مواردی را که خوشبختی را اضافه می کند، نگهداری می کنند. به گفته آنها، “ما Less Is Now را ایجاد کردیم زیرا می خواستیم مزایای شروع مجدد با هزینه کمتر را بررسی کنیم.”

دکوز مینیمالیستی

مصرف دیجیتال ما لایه ای از هجوم را اضافه می کند که مینیمالیست ها نسبت به آن احتیاط می کنند ، بنابراین ما بر مواردی که بیشترین اهمیت را دارند تمرکز می کنیم. این راجع به آرامش و وضوح است. علیرغم فشار و فشار مداوم من ، افزایش ناامیدی با تحریک همراه شد. تسلیم شدم. ثانیه ای ایستادم و هوای خنکی را که نفوذ کرده بود ، ایستادم. به یاد دارم که در لحظه رها شدن نسیم را احساس کردم. هوای خنک مرا در آغوش گرفت. احساس می کردم تسلیم توطئه طبیعت می شوم تا من را خنک کنم ، پنجره را باز بگذارم و هوا بخورم. زندگی با چیزهای کوچک همیشه جنبه اصلی زندگی من بوده است که با مینیمالیست های دیگر به اشتراک می گذارم.

زندگی با چیزهای کوچک همیشه جنبه اصلی زندگی من بوده است که با مینیمالیست های دیگر به اشتراک می گذارم.

ریشه های مینیمالیسم

این اصطلاح در ابتدا با صحنه هنری اواخر دهه 50 مرتبط بود. زیبایی شناسی قدردانی از هنر سادگی، واکنشی در برابر جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی دهه 1950 بود، که مینیمالیست ها آن را احساسی و تظاهرآمیز می پنداشتند. در عوض، در این موج جدید هنرمندان تصور می کردند که هنر نباید به حالت عاطفی هنرمند اشاره کند. باید از انگیزه ها و معنای بیرونی محروم شود و به عنوان یک اثر هنری ارزیابی شود و نه بیشتر.

استفاده از دکور حصیری در طراحی داخلی مینیمالیسم از ترند های محبوب است.

امروزه ، این واژه تبدیل به یک اصطلاح چتر برای توصیف نه تنها یک ژانر هنری، بلکه در میان چیزهای دیگر ، شیوه خاصی از لباس پوشیدن و نوعی طراحی داخلی شده است. این ظاهری است که با نظم، سادگی و هماهنگی مشخص می شود. عشق من به رنگهای روشن، مد و فناوری برخلاف زیبایی ظاهری ساده و سفید مرتبط با مینیمالیسم است. نیاز مبرم خودم به جستجوی راهی حداقلی چند سال پیش با فروپاشی کمد لباس 14 متری من آغاز شد. فهمیدم که به این همه لباس و کفش احتیاج ندارم و چروکیده شدم.

اکنون، من بیشتر از حداقل اردوگاه مینیمالیسم، اراده و آرامش را وام می گیرم. من بیشتر از سازماندهی لذت می برم تا بی نظمی. آپارتمان من یک نمونه معمولی از یک فضای زندگی مینیمالیستی با زیبایی و چیدمان خنثی آن است. کاربردی، کوچک، اما دنج. پناهگاه من، آرامش من. من بیشتر دارایی خود را قبل از مهاجرت به او اهدا کردم. این به من این امکان را داد که احساس آزادی کنم و در حالی که زندگی پایدارتری دارم، احساس آرامش کنم. مینیمالیست ها می توانند اشکال مختلفی داشته باشند. برخی از فعالان و دوستداران محیط زیست نیز به طور پیش فرض با خریدهای اخلاقی آگاهانه و بازیافت ، نمونه های عالی مینیمالیست ها هستند.

طراحی داخلی مینیمالیسم

کریستین پلات ، نویسنده ، معروف به آفرومینیمالیست ، هر کس سفر خود را به سمت مینیمالیسم طی می کند ، سفر خود را به اشتراک گذاشت: “من متعهد شدم که کاری در مورد زیاده روی خود انجام دهم. تنها کلمه ای که در جستجوی من وجود داشت مینیمالیسم بود. و بنابراین ، سفر من آغاز شد. مینیمالیسم رهایی است. “

شیرا گیل ، سازمان دهنده و نویسنده خانه، ادعا می کند که مینیمالیسم نباید سختگیرانه باشد. گیل می گوید: “من به عنوان یک مادر مشغول به کار، که اتفاقات زیبا را دوست دارد، یک فلسفه مینیمالیستی را برای زندگی واقعی خود انتخاب کرده ام. من مینیمالیسم را نه به عنوان فقدان یا فقدان چیزی ، بلکه مقدار مناسب برای شما تعریف می کنم. مینیمالیسم برای افراد مختلف می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. “

مینیمالیسم، رهایی است.

تغییرات فرهنگی در طول این سالها باعث شده است که خریدهای ما به عنوان یک تمدید یا بخشی از هویت ما تبدیل شود ، گاهی نماد چیزهایی که می خواهیم به آنها ادامه دهیم. تحقیقات انجام شده توسط انجمن روانشناسی آمریکا نشان می دهد که مادیات و مصرف بیش از حد به طور کلی نارضایتی ایجاد می کند. ساینس دیلی همچنین تأیید می کند که یک فضای شلوغ اغلب می تواند منجر به درهم ریختگی شود ، مزایای محیط زندگی ما می تواند سلامت روانی و زندگی را ارتقا دهد.

از نظر دید توسعه اجتماعی، تصمیم به مینیمالیسم یا ماکسیمالیسم بودن یک امتیاز بزرگ محسوب می شود در صورتی که کمبودی را که بسیاری از مردم جهان در خانه خود دارند در نظر بگیریم. نحوه زندگی ما به سلامت و رفاه ما کمک می کند. چه این مقدار کمتر باشد یا بیشتر، باید از شادی که به همراه دارد قدردانی کرد.

در اردوگاه ماکسیمالیسم:

ابیگیل اهرن ، طراح داخلی و نویسنده

وقتی مردم خانه من را می بینند و فک هایشان به زمین می خورد، من بیشترین هورمون آدرنالین را می گیرم. چشمانشان می رقصد ، لبخند می زنند و نمی دانند کجا را نگاه کنند. چشمان آنها آنقدر به جهات کشیده شده است که احساس هیجان ، وسوسه و جذابیت می کنند و این دقیقاً همان احساسی است که من دارم. با به سادگی تغییر کردن به حداکثر گرایی، احساس شما و دیگران را در یک فضا تغییر می کند. حیرت آور است.

دکور ماکسیمالیستی

حداکثر گرایی شادی را به خانه می آورد. روحیه را بالا می برد و الهام می بخشد. ماکسیمالیسم مرزها را زیر پا گذاشته و قوانین را به چالش می کشد و در این صورت چنین واکنش احساسی را برمی انگیزد. چه مکان زندگی شما بزرگ باشد یا کوچک، متعلق به خودتان یا اجاره باشد ، چه در شهر بالا و چه در مرکز شهر، چه در ساحل یا در روستا زندگی کنید، همه چیز این سبک در مورد این است که خود را با چیزهایی احاطه کنید که دوست دارید. احاطه کردن خودمان به چیزهایی که دوست داریم و باعث می شود احساس شادی کنیم. چهار دیواری ما یک مکان عاری از قوانین است. من فضاهایی را ایجاد می کنم که باعث گفتگو می شود و چنین چیزی لذت شخصی عظیمی را برمی انگیزد. از آنجا که من به ماکسیمالیسم رسیده ام، به فضای داخلی خود اطمینان بیشتری یافته ام. من بیشتر به بیرون نگاه می کنم، در فرهنگ ها، سبک ها و دوران.

ماکسیمالیسم شادی را به خانه می آورد

در گذشته ، ماکسیمالیسم پیشینه بدی داشت، این با هرج و مرج، آشفتگی، بی فکری و بی نظمی همراه بود که تکان دهنده بود و اصلاً آرام نبود.

من طرفدار نوع جدیدی از حداکثر گرایی هستم، نوعی که منظم تر، در نظر گرفته شده تر، تنظیم شده تر و جادویی تر است، جایی که یک بداهگی بصری از قطعات در کنار هم قرار می گیرد. بسیاری از چیزها، چه رنگ، بافت و چه سبک، می توانند باعث شلوغی و طاقت فرسایی در اتاق شوند، اما وقتی با کاهش تعداد رنگها یا تکرار متریالهای عقب، همه چیز را مهار می کنید، چارچوبی ایجاد می کنید که بلافاصله هماهنگ و زیبا به نظر می رسد. فضاهای ماکسیمالیستی بسیاری از عناصر پیچیده متضاد را با هم ترکیب می کنند و بازیگوش هستند، اما همیشه به روشی زیبا، پیچیده و محدود هستند.

طراحی داخلی سبک ماکسیمالیسم

باور کنید یا نه، زندگی کردن در یک فضای ماکسیمالیستی هیچ ربطی به متریالیست بودن ندارد. در عوض ، داشتن وسایبی در زندگی شما است که شما را به یاد چیزی می اندازد، سفر به آسیا، خاطره ای از یکی از عزیزان، چیزی که بچه های شما نقاشی کرده اند.


این مقاله از وبسایت هاپرز بازار ترجمه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *