این هفته: تماشای فصل اول سریال Love, Death & Robots

بعد از اتمام سریال نسبتا طولانی و پر اپیزود That 70’s Show، نیاز به دیدن یک سریال نسبتا کوتاه با ژانر متفاوت داشتم. نمی دانم چطور شد که به سریال Love, Death & Robots رسیدم اما از آن سریال هایی شد که به در موقع درست پیدایشان می کنی.

Love, death & Robots یک سریال انیمیشنی محصول نتفلیکس است. فصل اول آن 18 اپیزود دارد. همه ی اپیزود ها زیر 20 دقیقه هستند. از همه مهم تر این که اپیزود ها هر کدام داستان متفاوتی را روایت میکنند. داستان هایی از عشق، مرگ و ربات ها.

سریال در وهله ی اول اسم گیج کننده و کنجکاو کننده ای دارد. نمیتوانید حتی حدس هم بزنید قرار است چه جور صحنه هایی را ببینید. این را اپیزود اول خیلی محکم به شما می فهماند که سعی نکنید وقتتان را با پیش بینی بگیرید. قرار است در این 18 اپیزود کوتاه فقط بشینید و میخکوب شوید. این در حالی است که بعضی اپیرود ها ممکن است تا مدت ها با شما بمانند. ممکن است تا چند روز به عقب بازگردید و با خود بگویید چه شد؟ نه اینکه سایر اپیزود ها شما را به فکر نبرند، نه. اما شاید بیشتر شامل لذت بردن از تماشای چند دقیقه داستان پردازی و تماشای تکنیک های ناب انیمیشن سازی، شوند.

چه شما را به فکر فرو ببرد، ناراحتتان کند، خوشحالتان کند، ذوق زده تان کند یا حتی نفستان را برای چند ثانیه ای بند بیاورد، احتمالا داستان های Love, Death & Robots انتخاب خوبی برای گفت و گو با دوستانتان خواهد بود. از آن داستان هایی که می توانید انواع مختلف سوال های فلسفی ازشان در بیاورید.

Beyond the Aquila Rift

اینجا یک اینتراستلار دیگر نیست، اینجا روایت خودش را دارد.

محبوب ترین اپیزود من Beyond the Aquila Rift بود. اپیزود کوتاهی که به باور اکثر هواردان با این داستان می توانست یک فیلم سینمایی محشر شود. اگر شما هم طرفدار داستان های فضایی هستید این قسمت برای شماست. تا اواسط این اپیزود با وجود بعضی اتفاقات عجیب احتمالا باور می کنید این یک داستان معمولی است. از اواسط داستان با هیجان بیشتری دنبال می کنید. این اپیزود با هزار جور حس متناقض شما رو به دو سه دقیقه ی پایانی می کشاند و در آن جا احتمالا هر چیزی که شما – به همراه کارکتر اصلی- انتظارش را ندارید به شما نشان می دهد.

از نکات متفاوت دیگر این اپیزود این است که بر خلاف سایر قسمت های سریال Love, Death & Robots بازیگران در این قسمت نقش آفرینی کرده اند. این اپیزود به همراه سه قسمت دیگر، با وجود استفاده از جلوه های ویژه ی بسیار، انیمیشن نیستند.

قطعا این اپیزود از آن داستان هایی است که شما را به فکر فور خواهد برد. برای من قسمت آخر اپیزود بارها و بارها تکرار شد. فکر میکنم از آن داستان های نابی است که هر بار یاد آدم بیافتد همان احساسی به آدم دست می دهد که در لحظه ی تماشای آن داشته. حس سورپرایز شدن اما نه از عادی هایش از آن هایی که با ترس و لرز و به توان ان به آدم وارد می شود. کمترین کاری که میشود انجام داد این است که این اپیزود را ببینید به دوستانتان معرفی کنید و در مورد آن حرف بزنید.

Zima Blue

آبی ای که در این قسمت عاشق آن می شوید و آرزو میکنید پایانی نداشته باشد.

اپیزود محبوب دیگر برای من و برای اکثر هوادارن Zima Blue است. این اپیزود شامل یک معمای ساده است. معمایی که در طول سریال خودش به آرامی جواب داده میشود. از آن قسمت هایی که فقط باید ببینید و لذت ببرید. شاید دلیل محبوبیت این قسمت هم همین باشد. در عین سادگی و مختصر بودن باشکوه است. داستان لطیفی دارد و انیمشنش هم با داستان جور در می آید. در نهایت هم یک حس خیال راحت به شما می دهد که به خودتان می گویید آها اینجوری هم قشنگ است.

در دانشگاه استادی داشتیم که می گفت وقتی جلوی نمایی ک خانه می ایستی و به فکر می روی باید بدانی که معمار هم فکر کرده است. به این که تو روزی این نما را ببینی و به فکر فرو بروی. در مورد Love, Death & Robots هم به خودت می آیی و میبینی نشستی و فکرت حسابی مشغول شده. گروهی پشت این سریال -حداقل تا فصل اول که من تماشا کردم- است که میخواهد ببینی و لذت ببری و فکر کنی.

این که درباره ی قسمت های دیگر سریال Love, Death & Robots ننوشتم به معنای خوب نبودن آن ها نیست. در این 18 اپیزود، داستان های عالی زیاد است. داستان های کوتاهی که احساس شما را قلقلک خواهند داد. پیشنهاد من دیدن همه ی آن هاست. هر کدام تجربه ی خاص خودشان را ارائه می دهند بنابراین به همه ی قسمت ها اجازه بدهید داستانشان را برایتان روایت کنند.

توجه داشته باشید که این سریال انیمیشنی به هیچ وجه مناسب کودکان نیست و رده ی سنی 18+ برای آن در نظر گرفته شده است.


استفاده از این مقاله با ذکر منبع برای شما مجاز است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *